گفتم:"توقف مطلقاممنوع" چطوره؟ توی یه تابلوی قرمز راهنمایی رانندگی

گفت:توقف ممنوع!پس چطورتوقف کنن و بخونن

گفتم:گوشه ی صفحه یا زیر لوگو یه خط توضیح میدید که وقتی توقف ممنوعه پس باید حرکت کرد وپویا بود

گفت:ادبی نیس.به نظرم سیاسیه،بچه های ادبی ازش دوری میکنن که انگ سیاسی گری نخورن

گفتم:نه خانم ، بچه های الان کنجکاو و اکتیو هستن. بعدشم یه بار که سر بزنن با یه خط توضیح مطلبو میگیرن.بذار همین اول کار باهات مخالفت کنم . زیادی سیاسی نگاش کردی

گفت: یه اسم از علایم نگارشی چطوره ؟

گفتم : نع ، روی " ممنوع " تاکید دارم . دیدی وقتی میگن این نبینی ها.. اینو نخوری ها.. آدم دلش غش میره ببینه ..بخوره ..ببینه چه جوریاس ؟

 گفت : آخه چرا باید یه جوری منع کنیم که مشوق باشه

گفتم : الان بیخیال زیرساختها..لطفا..

گفت: سرحرفم هستم . تنظیمات وبلاگ با من ، اسمش باتو

گفتم :به هانیه و مریم بگیم بیان ؟

 گفت : آره خیلی هم خوبه ، حسنیه و وحیده هم..

گفتم : اکرم هم میاد ، معصومه و دوستاشم بهمون سرمیزنن آقا اصلا هرکی اومد قدمش رو تخم چشم بلاگفا

گفت : چه جمعی بشیم م م م م ا ا ا ا..

گفتم :آره ..ما و دوستامون توی " توقف مطلقا ممنوع "

**************************************************

وقتی ساعت موبایلمو برای سحر کوک کردم طبق عادت مسیجای اون روزو مرور کردم.حال خوبی بهم میده دوره کردنشون.

از پیشنهاد وبلاگ گروهی تا آخری که اسم بچه ها بود 30 -40 تایی میشد.همه شو دوباره خوندم . ساعت از 2 گذشته بود که براش نوشتم : " سمیه ی عزیز ، اسمشو میذاریم (( دفترمشق من و دوستام )) بعدشم توش مشق محبت میکنیم "

فکرکنم خواب بود ، چون 10 دقیقه ای طول کشید تا برام نوشت : " سخن کز دل بر آید لاجرم بر دل نشیند ..یاعلی مدد "