دفتر مشق من و دوستانم

کلیسا


ادامه نوشته
برچسب‌ها: سفرنوشت
+ نوشته شده در شنبه نهم شهریور ۱۳۹۲ ساعت 18:14 توسط قدسی  | 
زنگ املا را دوست داشتم، چون بعد از املا مبصر دفترها را جمع می کرد و دوباره بینمان پخش می کرد تا هر کسی املای دوستش را تصحیح کند.
و من هربار کلی ذوق می کردم که دفتر دوستم دست من است ....
حالا کسی نیست به ما املا بگوید، همه توی یک "دفتر" از روی درس "زندگی" مشق می نویسیم
  • خانه
  • آرشیو وبلاگ
  • عناوین نوشته ها
نوشته‌های پیشین
  • بهمن ۱۳۹۲
  • دی ۱۳۹۲
  • آذر ۱۳۹۲
  • آبان ۱۳۹۲
  • مهر ۱۳۹۲
  • شهریور ۱۳۹۲
  • مرداد ۱۳۹۲
برچسب‌ها
  • داستانک (4)
  • یادداشت ها (1)
  • تولد امام رضا (1)
  • سفرنوشت (1)
  • تولد حضرت معصومه (1)
  • دوستانه (1)
  • س (1)
نویسندگان
  • قدسی
  • باران
  • بانو
  • سحر
  • سمیه
  • غزل
  • لیلی
  • هانیه علیزاده
  • یگانه
پیوندها
  • هفتانه (استاد شریعتی)
  • پشت مرزهای ممنوعه (سمیه)
  • سیاه مشق (باران)
  • پاراگراف آبی (گروهی)
  • یک رب مانده (گروهی)
  • کتابدوست
  • آقای کیوسک
  • دیر و دور
  • الوند نوشت
  • پنج دری
  • حرفی برای گفتن
  • طوبا
  • کافه هنر و ادبیات
  • همه چیز درباره قصه و داستان
  • دانلود کتاب pdf
  • لالایی برای بچه های بزرگسال
  • پرواز به فراسوی رویا
  • قـقـنـوس خاکستری
  • معاصران
  • باغچه داستان
  • کارگاه مجازی ادبیات
  • بوطیقا
  • قوقنوس خاکستری
  • دو هفته اخیر
BLOGFA.COM